قطره

الحمدلله علی کل حال...

قطره

الحمدلله علی کل حال...

قطره

«دریا! مزن به سینه ما
دست رد
که ما
گر قطره‌ایم
از آب وضوئی چکیده‌ایم...»
محمد مهدی سیار

این وبلاگ،
همان «پری برای پرواز» سابق است! :)

آخرین نظرات
نویسندگان

تغییر موقعیت!

دوشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۳:۳۴ ق.ظ

نشسته بودیم روی نیمکت کنار درب دانشکده مهندسی. قبل کلاس یکی از دروس عمومی بود فکر کنم. تمام اون یک ساعت، کمتر یا بیشتر، داشت تلاش میکرد قانعم کنه که برگردم سر کار نشریه. من فقط گوش میدادم با چشمهای پر از اشک و بغض در گلو. اون زمان به این نتیجه رسیده بودم که برای این کار ساخته نشدم. ضعیفم. یا مثلا فلان نقطه ضعف رو دارم ک باعث میشه هم به خودم اسیب وارد بشه هم به نشریه. یک جمله‌ای گفت، که هر چی بیشتر میگذشت و میگذره، بیشتر بهش ایمان میارم؛ گفت: اگه نقطه ضعف داری، با فرار کردن از مسئولیت، یا جابجایی موقعیت، نقطه ضعفت از بین نمیره، تو هر جا بری اون نقطه ضعفت رو همراه خودت میبری، پس با خودت روراست باش! محکم پای این مسئولیت واستا و نقطه ضعفت رو همینجا حلش کن! 

................

چند وقتی شده بود یک فکری مدام توی ذهنم تکرار میشد. اینکه خیلی کارهای خوب هست که فقط به واسطه دوری مسیر، نمیتونم انجامشون بدم و ب همین واسطه کلی از پیشرفت علمی و معنوی و ...عقب موندم. این شد که وقتی به خاطر حال نامساعد مادرم، بعضیها پیشنهاد میدادن که خونه رو عوض کنیم، من هم با اصرار بیشتری میگفتم: اره، این بهترین انتخابیه ک میتونیم بکنیم. 

خونه رو عوض کردیم. رفتیم جایی که هم راحت تر و بیشتر میشد رفت زیارت امام رضا علیه السلام، هم به مرکز شهر نزدیک شدیم و رفت و آمدها دیگه سخت نبود، هم راحت تر میشد رفت کتابخونه و...

فکر میکنید چقدر از این آمال و رویاها پردازی‌هام محقق شد؟! خوشبینانه ش اینه که ده درصد. حتی حال مامانم هم خیلی خیلی نامساعدتر از قبل شد. حال روحی خودم هم. و حتی خیلی از عادات و برنامه های خوبی که تو خونه قبلی مقید به انجامشون شده بودم، اینجا همه رو از دست دادم. مثل قبل فقط هفته ای یکی دو روز تونستم برم کتابخونه، مثل قبل فقط هفته ای یک بار میرفتم زیارت و...

................

این دو تا خاطره و تجربه رو نقل کردم ک بگم واقعا تو هر موقعیتی اگر مساله ای وجود داره، تو همون موقعیت تلاش کنیم حلش کنیم. نقاط ضعف ما و مسائل زندگی مون خیلی وقتا صرفا با جابجایی و ...درست نمیشه. ما فقط اونا رو با خودمون حمل میکنیم. حتی شاید با این دست دست کردنها زمان مناسب برای حل مساله رو هم از دست بدیم...

 

+ یک ماه میشد ک هیچ پستی نذاشته بودم، نظر دوست عزیزم رو ک دیدم به مغزم فشار اوردم که ببینم آیا میتونم حرفی بزنم اینجا یا نه...نتیجه ش شد این پست. امیدوارم مفید بوده باشه : )

  • ۹۹/۰۲/۰۱
  • سین میم

نظرات  (۴)

بله خیلی خیلی مفید بود

عوض شما، من هر روز کلی ایده برای گست گذاشتن تو وبلاگ میاد سراغم

تو ذهنم پست رو میذارم

حتی به نظراتی که میذارن هم فکر میکنم😁

 

راستی خونتون رو کجا بردین؟ 

 

فکر کنم منظورت به منم بود که نقطه ضعفم رو بزارم کنار وبلاگ رو چرا تعطیل کردم😁

پاسخ:
الحمدلله... :) 

خب راه بنداز ی وبلاگ جدید دیگه خواهرجان...حیفه واقعا

خونه مونو اوردیم جای خونه مادربزرگم. ینی اومدیم اپارتمان مادربزرگم 


عاقا موقعی ک داشتم این پست رو مینوشتم واقعا منظورم تو نبودی. اصلا منظورم هیچکی نبود...😅 فقط ی تجربه یادم اومد نوشتم🙈 

یه وقتایی خدا میخواد به آدم بگه منو تو معادلات و نقشه هات یادت رفته بود یا توکلت به یه چیز دیگه هم بوده نه فقط به من.

برا همین میخواد نشون بده که نه بنده ی من، نه خونه ی جدید، نه ازدواج، یا خیلی چیزای دیگه نیست که تو رو به خواسته ت میرسونه.

برا همین یه مدت گوش آدمو میکشه تا یادش بیاد کی هست و کجاست. تا دوباره برگردونش تو بغل خودش. حالا که برگشت دوباره همه چی رو درست میکنه حتی بهتر از قبل...

قضیه حضرت آدم همینه دیگه. رفت سراغ میوه تا جاودان بشه، خورد ولی اشتباه کرد. خدا هم حسابی از سر جاش تکونش داد. وقتی برگشت تو بغل خدا، خدا مقام بهتری بهش داد و ولی خودش کرد.

خدا نشون داده که اگه توکلت به خودم باشه تو دل یه روستای دورافتاده و خراب هم باشی هدایتت میکنم و همه چی بهت میدم.مثل کربلایی کاظم ساروقی

البته خود خدا گفته زمین من مگه وسیع نیست که اگه یه جایی مشکلی در راه هدایتت بود وامکانشو داشتی بری هجرت کنی مگه اینکه شرایطشو نداشته باشی که اونجوری هم عفو و رحمتم میاد و درست میکنه کارتو.

فکر کنم پراکنده حرف زدم. یه چیزایی به ذهنم رسید گفتم نمیدونم چقدرش درسته.

فقط میدونم خودم عدم توکلم خیلی جاها زمینم زده تا دوباره به خودم بیام

پاسخ:
این حرفهاتون خیلی منو میترسونه...
میدونم ک ادم باید نقاط ضعفشو حل کنه اما مگه نمیگن تحت فلان شرایط اگه بودین بهتر میتونید مثلا دینتون رو حفظ کنید یا راحت تر ب خدا برسید و....؟!
بعد ما اگه همون مسیری ک ایات و روایات گفتن رو بریم هم باز هیچی حل نمیشه؟ هیچی حتی تغییر نمیکنه؟

اتفاقا همون موقعی ک داشتم این متن رو مینوشتم یاد این ایه هم افتادم...
  • فرد مجهول ِدانشکده مهندسی
  • نشریه چقدر زیاد نقطه ضعف هامون رو به رومون میاورد و چقدرررررر زیاد قوی مون کرد .... 💙💙

    پاسخ:
    خیلی خیلی!
    مهمترین تجربه های زندگی مون بود...

    خیلی خوب بود برای من تو این روزا

    پاسخ:
    :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی