کسی که می خواهد قدر را درک کند
باید خودش را تقدیر و اندازه گیری کند
باید ببیند در این مدتی که از عمر او گذشته بر دلش چه گذشته است...
باید فکرمان را بسنجیم و ببینیم که چه شناخت هایی را به دست آورده ایم و چه شناخت هایی را می توانسته ایم به دست بیاوریم
باید عقلمان را بسنجیم و ببینیم که با چه چیزهایی همدم بوده و چه سنجش هایی داشته...
و قلبمان را باید بسنجیم و ببینیم که چه کسانی در آن رفت و آمد کرده اند؛ چه حزن هایی چه عشق هایی چه خوف هایی و چه کینه هایی در آن راه پیدا کرده اند
و همینطور روحمان را هم باید بسنجیم و ببینیم با چه چیزهایی اوج می گیرد و با چه چیزهایی پلاسیده می شود
چه مسائلی ما را تنگ می کنند ...و چه مسایلی برای ما وسعت و راحتی می اورند.
وقتی که اندازه گیری شد فرشته ها عمل می کنند و کارها شروع می شود...
و مدت لازم برای این طرح ریزی طولانی و هفتاد سال نیست
حتی مطلع الفجر...
که با طلوع فجر باید حرکت کرد و در سپیده دم باید راه افتاد!
بهار رویش، صفحه ۷۰ (عین. صاد)
پی نوشت:
۱- همین عادت به یادداشت نویسی روزانه، فرصت خوبی برای خلوت با خود و اندازه گیری است...به خصوص اینکه در طول زمان مشخص می شود از کجا به کجا رسیده ایم؟ ایا حرکتی داشته ایم و یا ...؟!
منظور از یادداشت نویسی هم صرفا روایت اتفاقات روزانه نیست...بلکه توجه و بیان حالت ها و احساساتی است که قبل و بعد اتفاقات در ما به وجود می اید.
بفهمم چه حالی پیدا کرده ام و بعد بپرسم : چرا؟؟!!
چرا ناراحت شدم؟ چرا خوشحال شدم و...؟!
۲- ولی با همه این ها، خیلی از زوایای پنهان وجودمان هست که ممکن است هیچ وقت متوجهش نشویم...و فقط خود خدا به ان اگاه است! درد را خودش می داند و طبیب هم فقط خود اوست...
- تاریخ : چهارشنبه ۱۸ ارديبهشت ۹۸
- ساعت : ۱۶ : ۳۷
- نظرات [ ۰ ]