بهش گفتم : محمد حسین، تو که شاگرد خوب من بودی ، چرا اینجوری شدی ک سر کلاس اینقدر باید بهت تذکر بدم؟ هی بگم بشین ، نزن ، گوش بده و....
جواب داد: خانم خودمم از این کارام ناراحتم، هی به خودم میگم دیگه این کارا رو نمیکنم ، باز میبینم دوباره انجام دادم....
ازم میپرسن چرا بعضی شاگردای دعوایی ت رو میفرستی دفتر که باهاشون برخورد بشه ، بعضیای دیگه رو با اینکه اینقدر اذیت میکنن نمیفرستی؟
فقط یک جواب دارم: اونایی که میفرستمشون، شاگردایی هستن که وقتی کار اشتباهی میکنن، باز سرشون بالاست، معذرت خواهی نمیکنن و پشیمون هم نیستن و میگن بازم اگه پیش بیاد همین کارو انجام میدیم...ولی اونایی که نمیفرستم شاگردایی هستن که حتی اگه خیلی هم اذیتم کرده باشن ، ولی سرشون پایینه ، پشیمونن و معذرت خواهی میکنن، میگن دیگه کار بدشون رو تکرار نمیکنن...هر چند بازم زورشون به خودشون نمیرسه و دوباره تکرارش میکنن...اما من حساب اونا رو از دسته اول جدا میکنم!
تو دلم میگم خدایا، تو هم حساب بنده گناهکاری که هزار بار توبه میکنه و میگه غلط کردم ولی باز دوباره کار اشتباهشو تکرار میکنه، از اون بنده هایی که هیچ وقت توبه نکردن جدا میکنی دیگه...، مگه نه؟
- تاریخ : دوشنبه ۲۳ ارديبهشت ۰۴
- ساعت : ۲۰ : ۴۸
- نظرات [ ۱ ]