قهرمانهای خانه ما
سلام
چند وقتی هست که به لطف خدا دوره اموزشی ژورنالیسم مردم نگار یا به عبارتی همان تاریخ شفاهی در حسینیه هنر مشهد برگزار میشود
مبنای رسانه مردم نگار، همان تفکر حضرت امام مبنی بر خوشبینی و اعتماد به مردم است.
انتخاب سوژهها از بین مردم عادی
یافتن و دیدن قهرمانهای معمولی...
رسانه مردم نگار یعنی هم روایت اتفاقات را از زبان مردم شنیدن و هم به دنبال مسائل مردم بودن...
مردم یعنی همان ادمهای معمولی کف خیابان!
شاهدان مهمترین اتفاقات معاصر ما، بیشترشان حالا پا به سن گذاشتهاند...
پدربزرگها و مادربزرگهای ما خودشان قهرمانهایی هستند که روایت خیلی از اتفاقات را در سینه دارند...
کاش فقط لحظه ای به این فکر کنیم که تاریخ ما هویت ماست و پدران و مادران و پدربزرگها و مادربزرگهایمان راویان این تاریخ، که بیشتر اوقات اصلا نمیبینمیشان و توجهی به انها نداریم! و اگر روزی برسد که انها نباشند، شاید دیگر هیچ وقت نتوانیم در مورد گذشتهمان، تاریخمان، هویتمان اطلاعاتی به دست بیاوریم!
اگر با این دید نگاه کنیم خاطره گویی های این عزیزان برایمان جزء فرصتهای مغتنمی میشود که شیرینیاش را احساس خواهیم کرد!
پی نوشت:
* چیزی که این چند وقت مدام حسرتش را میخورم، خاطراتی است که در سینه پدربزرگم بوده و حالا دیگر هیچ دسترسی به انها ندارم!
پدربزرگی که خیلی از حوادث مهم تاریخ معاصر شهرمان را به چشم دیده بودند اما ادمهایی که سراغشان بروند و این خاطرات را ثبت کنند نبودند! و ما هم به اهمیت این مساله واقف نبودیم که خاطرهگویی هایشان را قدر بدانیم و از عمق وجود گوش بدهیم و ثبت کنیم!
** فرصت داشتید مستند «قهرمانهای خانه ما» را در سایت عماریار ببینید! روایتی جذاب از ثبت خاطرات پدر ومادرها در یک مدرسه راهنمایی...
*** نگاهی که ژورنالیسم مردم نگار به انسان میدهد فقط به درد فعالین رسانهای و...نمیخورد! بلکه برای همه ماها، مفید است...
شاید مهمترین اثر این طور مباحث، دیدن مردم باشد!
بیرون امدن از اخبار شبکههای مجازی و بیاهمیت شدن اخبار زرد و سوژههایی که هر روز به ذهنمان تزریق میشود...ان وقت دیگر وقتی اخبار زندگی خصوصی فلان بازیگر و...سوژه داغ فضای مجازی میشود، فقط به انها میخندیم نه اینکه درگیرشان بشویم و بگذاریم هر روز در ذهن ما رژه بروند و برایمان دغدغههای این مدلی بسازند!