دعوت
فردا چهارم شهریور ، میشود چهار سال ک مادرم از میان ما رفته
دلم هوایش را کرده بود
و البته هوای حرم را ...
دوری از همسر سخت بود، فکر رفتن را از سرم بیرون کرده بودم...
بهش گفته بودم چهارم سالگرد مامان است اما یادش رفته بود
وقتی دید دارم با خاله صحبت میکنم برای هماهنگی یک سری کارها برای سالگرد مامان، فوری به همسایه که عازم مشهد بودند پیام داد که من هم با آنها راهی شوم...
الان در راه مشهدم...
خوش به حال مادرم
داماد خوبی دارد
همیشه بهش میگویم اگر مامان بود مطمئنم خیلی اخلاقتون ب هم میخورد و تیم خوبی میشدین با هم...
+ آی مردم... صدای قلب ما را میشنوند ... کاهل نباشیم... اگر ظاهراً جوابمان را ندادند بی معرفت نباشیم..دل نکنیم..
++ پیج موکب رسانه ای فجر، رزق دیشب من بود ... ببینید و ببینانید :)
+++ کل مسیر تا مشهد فقط با «میکشونی» گذشت ... چقدر احساس این آهنگ با همه آهنگ های قبلش فرق دارد ... حتی انگار آهنگ های قبلی خطاب ب امام رضا این حال را نداشتند ...
یک نفر نوشته بود ما که نفهمیدیم امام رضا کجای این آهنگ بود ! گفتم باید درد کشیده باشی... باید در تمام آن حالات، دردهایت را در خانه اش برده باشی ... باید به آن «بی کسی» رسیده باشی تا بفهمی «بی کس » شدی تا خودش همه کست باشد...
- ۰۴/۰۶/۰۴
عزیزم. خدا همسرتون رو براتون حفظ و مادرتون رو رحمت کنه انشاءالله.
رفتید حرم ما رو یاد کنید.