قبل از هجده سالگی
سه شنبه, ۵ شهریور ۱۴۰۴، ۰۱:۵۶ ق.ظ
دخترهای همسایه خیلی زود بزرگ شدند
آن قدری ک در تمام گفتگوهای من با مادرشان حضور دارند و اظهار نظر میکنند
گاهی یادم میرود یکی هنوز در مقطع ابتدایی است و آن یکی میرود دبیرستان
فکر میکنم همه حرفهایم را میفهمند
بعد یکهو یک جایی دغدغه های سن خودشان ، خودش را نشان میدهد
و من یکهو تلنگر میخورم که اهای، چقدر حواست هست ب مخاطبت؟
با همه اینها دنیای شان را دوست دارم
دنیای قشنگ قبل از هجده سالگی !
دنیایی که از دغدغه های بزرگسالی خبری نیست
هنوز فکر میکنی در این دنیا خبری هست
و پر از شور و نشاطی برای رسیدن
برای بزرگ شدن ...
+ کاملا روند وبلاگم عوض شده... ب روزمره نویسی رسیدم! شاید همه اینها تلاشی باشد برای برگشتن دوباره به دنیای نوشتن، و تلاشی برای شروع دوباره ... برای بازسازی دغدغه ها و آرزوهایم!
- ۰۴/۰۶/۰۵