قطره

الحمدلله علی کل حال...

قطره

الحمدلله علی کل حال...

قطره

«دریا! مزن به سینه ما
دست رد
که ما
گر قطره‌ایم
از آب وضوئی چکیده‌ایم...»
محمد مهدی سیار

این وبلاگ،
همان «پری برای پرواز» سابق است! :)

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۳ آبان ۰۴، ۰۴:۵۱ - مهر نویس
    آفرین

حواست بهم هست!

پنجشنبه, ۶ تیر ۱۴۰۴، ۰۶:۳۴ ب.ظ

یک مسیر طولانی را پیاده میرفتم

اول فلان جا، بعد فلان جا و بعد فلان جا...

آخرین جایی که باید میرفتم را توی نقشه نگاه کردم ، دور نبود پس باز هم پیاده رفتم... لحظه ای که سرم را کرده بودم توی گوشی صدایی شنیدم : خانوم، خانوم! برگشتم ، یک خانم مهربان پشت سرم ایستاده بود و پرسید: شما دنبال آدرس جایی میگردی؟ اگه میخوای راهنماییت کنم. گفتم آره می‌خوام برم فلان خیابون. من خودم آخرش راه را پیدا میکردم اما راهنمایی آن خانوم مهربان، خیلی حالم را خوب کرد. انگار آن خانوم نماینده خدا بود . آمده بود یک جوری به من دل شکسته که چند روز است حال روحی ام خوب نیست و آشفته ام، بگوید : خدا هنوز هم حواسش به تو هست، دوستت دارد، اگر خسته ای، اگر دل شکسته ای، خدا میداند... درکت میکند و حتما دلیل محکمی وجود دارد که تو را در این مسیر سخت قرار داده. شاید یک روز فهمیدی دلیلش را...

 

+مهربانی های یهویی ادمها، آن هم نسبت ب کسانی که پرشان خاطرند، تاثیر عمیقی در عمق جانشان میگذارد که ممکن است خود آن آدم هم متوجه نشود چقدر کار بزرگی کرده....

 

  • ۰۴/۰۴/۰۶
  • سین میم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی