قطره

الحمدلله علی کل حال...

قطره

الحمدلله علی کل حال...

قطره

«دریا! مزن به سینه ما
دست رد
که ما
گر قطره‌ایم
از آب وضوئی چکیده‌ایم...»
محمد مهدی سیار

این وبلاگ،
همان «پری برای پرواز» سابق است! :)

آخرین نظرات
نویسندگان

۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

۲۴
خرداد
۰۲

این یادداشت چند سال پیش من است خطاب به شهید صدرزاده، آن زمانهایی که در چالش تشخیص تکلیف و در جستجوی بابی برای جهاد بودم:

ای کاش میشد فهمید ک اگر بسیجی‌های امام خامنه ای مثل شما با زدن ارپیجی کل دنیا را پشت سر میگذارند و ب خدا نزدیک میشوند

زنان و دخترانی ک ارزوی بسیجی بودن برای امام خامنه ای را دارند چطور باید دنیا را پشت سر بگذارند و ب خدا نزدیک شوند؟؟

قبول دارید ک کار برای ما خیلی سخت تر است؟؟؟! می دانید چرا؟! چون راه روشن نیست...چون زندگی الگوهای زنان انقلابی شفاف نیست و پر از ابهام و سوال است...

واقعا شاید کار برای ما خیلی سخت تر باشد...میدانید چرا؟! چون پسران بسیجی اگر میتوانند جهاد اصغر را ب چشم ببینند و در ان حضور داشته باشند تا در جهاد اکبر چند پله یکی کنند و بالا بروند ....دختران بسیجی فقط جهاد اکبر را دارند ان هم در شرایطی ک هیچ چیزی یا لااقل اکثر چیزها انها را از یاد خدا دور میکند و...


آن زمان‌ها وقتی می‌شنیدم جهاد زن خوب شوهرداری کردن است، حسرت میخوردم که همین عرصه جهاد را هم ندارم... بعد جالب است حالا که متاهل شده ام آنقدر در زندگی روزمره فرو رفته ام که خیلی وقتها اصلا با این دید به مسائل نگاه نمی‌کنم و دنبال این میگردم که تکلیفم چیست و چه کاری باید انجام بدهم که خدا را راضی کنم و...؟

نمی‌دانم چه حکمتی است که انسان معمولا چیزهایی که دارد را نمی بیند و فکر می‌کند آن چیزی که به دنبالش هست جایی دیگر است و ندارد‌ش...

+ کاش آنقدری که الگوهای مردانه معرفی می‌شوند الگوهای زنانه هم معرفی می‌شدند...

++ صوت هایی در کانال حاج آقا قنبریان در مورد زندگی حضرت صدیقه طاهره موجود است که خیلی ذهن آدم را نسبت به ایشان شفاف تر می‌کند اما احساس میکنم هنوز هم خیلی راه نرفته داریم...

واقعا زن تراز چه خصوصیاتی دارد؟ 

  • سین میم
۱۴
خرداد
۰۲

1. دوازده سیزده ساله بودم که مادرم رفته بودند کربلا، آن چند روزی که مادرم نبودند، روی همه چیز حساس شده بودم، کافی بود یکی بگوید بالای چشمت ابروست، میزدم زیر گریه... همش فکر میکردم چون مادرم نیست که هوایم را داشته باشد همه من را تنها گیر آورده اند و می‌خواهد اذیتم کنند...


2. یکی از اقوام نزدیک ما در همان اوایل جوانی مادرش را از دست داده بود، چند سال بعد هم پدرش را... همیشه توی فامیل متعجب بودیم که چرا این فرد، اینقدر حساس است و خیلی جاها ما منظوری نداشته ایم اما حرفمان یا عملمان او را ناراحت کرده است...


3. بعد از اینکه مادرم برای همیشه رفت، حالم شد همان حالی که وقتی مادرم رفته بود کربلا داشتم... و بعد از چند وقت دیدم چقدر شبیه همان فامیل عزیزمان شده ام... و آنجا بود که درک کردم احوالاتش را... آدمهایی که یک یا هر دو والدین خود را از دست داده اند، انگار در این دنیا بی پناه شده اند و غریب... برای همین طبیعی است که نسبت به افراد دیگر، زودرنج تر باشند و حساس تر... اما این را آدمهایی که الحمدلله سایه پدر و مادر روی سرشان هست متوجه نمی شوند...

در نتیجه خیلی راحت اینجور افراد را قضاوت می‌کنند...

خواستم بگویم عزیزان! این زندگی بالا و پایین دارد، گهی زین به پشت است و گهی پشت به زین... اگر در آیات و روایات، توصیه شده هوای یتیم ها را داشته باشید، منظور، صرفا آن یتیمی نیست که سه چهار ساله است و به لحاظ مالی مشکل دارد، آدم بزرگ ها هم یتیم می شوند... درست مثل همان کودک سه ساله...و نیازشان مالی نیست، بلکه گاهی فقط نیاز دارند درک شوند و لااقل قضاوت نشوند... 

آیه می فرماید: به یتیمان مردم رحم کنید تا به یتیمانتان رحم کنند...

 

  • سین میم